تصمیم گیری و اجرای آن
تصمیم گیری و اجرای آنشاید در تصمیم گیری و اجرای آن، تا به حال با خود گفته باشید :
" اشتباه من در شیوه تصمیم گیری من بوده ، نه در تصمیماتم".
جان سی ماكسول، در كتاب " ۲۱ قانون انكار ناپذیر رهبری " با ذكر داستانی در این مورد نوشته است :
روش من در تصمیم گیری این بود كه كاركنانم را جمع كنم، بینش خود را برای آنها مطرح سازم، به سوالات آنها پاسخ دهم و آنها را تشویق كنم تا در گرفتن تصمیمات و رسیدن به دیدگاه جدید، همكاری كنند. اما در آن فصل سرم خیلی شلوغ بود، به سرعت سه تصمیم مهم گرفتم و آنها را اجرا كردم. از آن جا كه همه چیز خوب پیش می رفت، فكركردم كه نیازی نیست، كسی را درگیر این تصمیمات و چگونگی اجرای آنها كنم. مدت زمان زیادی طول نكشید كه احساس كردم افراد به نظر قدری ناآرام هستند. ابتدا فكر كردم، همه باید این مسائل را كنار بگذارند و به كار ادامه دهند، اما بعدا دریافتم كه مشكل اصلی خود من هستم و مرتكب اشتباه بزرگی شده ام. به محض آن كه دریافتم اشتباه كرده ام، در یك جمع عمومی، از افراد عذر خواهی و طلب بخشش كردم و فهمیدم وقتی نوبت رهبری و تصمیم گیری برای جمع می رسد ، آنجا دیگر نمی توان میان بٌر زد.
● برنامه ریزی و تصمیم گیری
آماده شدن برای فردایی كه خواهد آمد، میل طبیعی انسان است و برنامه ریزی ابزاری برای دستیابی به این خواسته به شمار می رود.
حضرت نوح، برنامه ساختن كشتی عظیم خود را با هدف حفظ حیات مخلوقات زمینی، زمانی آغاز كرد كه باران نمی بارید. او برای طرح ریزی برنامه ی مطلوب خود، به مقدماتی نیاز داشت كه دانایی یكی از اساسی ترین آنها به شمار میرفت، دانایی از اندازه و بزرگی كشتی ، نحوه ساختن آن و غیره.بنابراین داشتن هدف به معنای پایان راه نیست، بلكه تحقق آن مستلزم دانستن و به كار بستن فرآیندهای درست و سنجیده شده است. ولی واقعیت این است كه دانایی در طرح ریزی اكثر برنامه ها و فرآیند های سازمانی، معمولا نقش و نگار كم رنگ تری دارد.
راسل ایكاف، با اشاره به واقعیت مذكور نوشته است: انبوهی از برنامه های سازمانی را كه من دیده ام مثل مناسك رقص بارانند و تاثیری بر هوای پس از آن ندارند، اما كسانی كه در آن شركت می كنند، فكر می كنند، دارد. افزون بر این، بسیاری از توصیه ها و دستورهای مربوط به برنامه ریزی، در باره بهتر كردن رقص است نه تغییر هوا.
در اداره امور، هر موفقیت و شكست تا حدودی شبیه به آن است كه به سكه هایی كه در جیب خود دارید اضافه یا از آن خرج كنید. هر بار كه تصمیم خوبی می گیرید به سكه هایتان افزوده می شود، و هر بار كه تصمیم ضعیف یا بدی می گیرید، مجبورید كه بابت اشتباه خود مقداری از آنها را خرج كنید. در شروع، هر یك از شما مقدار معینی سكه، در اختیار دارید. اگر با تصمیمات خوب خود، همواره به مقدار سكه های خود اضافه كنید به اعتبار شما افزوده شده و اگر روزی اشتباه بزرگی انجام دهید، سكه هایی در اختیار خواهید داشت تا آن را جبران كنید، لیكن اگر به تصمیمات بد خود ادامه دهید، روزی می رسد كه با آخرین تصمیم بد، در می یابید كه دیگر سكه ایی ندارید، تا بتوانید آن را جبران كنید و اهمیتی ندارد كه این اشتباه بزرگ باشد یا كوچك، آنگاه شما از درجه اعتبار ساقط می شوید. بنابراین، اعتبار هر كس در گرو تصمیمات اوست و در لحظات تصمیم گیری است كه سرنوشت افراد رقم می خورد و كسانی كه درگیرتر از آن هستند كه به محتوی و نتایج تصمیمات خود بیندیشند، سرانجام وارد قلمرو تصمیماتی می شوند كه طومار خود و برنامه هایشان را خواهد پیچید.
● خود و دیگران را بیابیم و بسازیم
مدیران با تجربه به خوبی آگاهند كه پیچیدهترین، حساس ترین، پرفراز و نشیبترین و در عین حال موثرترین بخش مدیریت یك سازمان، مدیریت انسانها است. ولی بسیاری از مدیران فراموش میكنند كه نزدیك ترین کسی که نیاز به مدیریت دارد خود فرد است و مدیریت بر سرمایههای انسانی از مدیریت بر خود آغاز میشود.
الگوهای ادارهی موثر خود ( مدلهای : مک کلند، كاوی اسمیت، ماركوس باكینگهام و براندن )
مدیرها
یزدفردا
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 14,نوامبر,2024